هفت بهشت

دارالسلام، دارالجلال، جنت المأوی، جنت خلد، بهشت عدن، بهشت فردوس و جنت نعیم، نام بهشت های هفت گانه ای است که در متون روایی و تفسیر ی آمده است.

هفت بهشت

دارالسلام، دارالجلال، جنت المأوی، جنت خلد، بهشت عدن، بهشت فردوس و جنت نعیم، نام بهشت های هفت گانه ای است که در متون روایی و تفسیر ی آمده است.

بهشت در واقع یکی است و دارای مراتب و درجاتی است که به تناسب آن مرتبه و درجه، اسم خاص و معینی دارد.
پیوندها

حاج آقای حق شناس بعد از دبیرستان همانطور که کار می کردند، به دروس علوم دینی نیز مشغول شدند، و این علوم را با علاقه وشدت دنبال می کردند.در آن دوره در یکی از حجرات مسجد جامع تهران - که کنار شبستان چهل ستون، چند حجره برای طلّاب داشت - سکونت داشتند. نقل می کردند: در اوایل دوران تحصیل ، به ناراحتی سینه دچار شده بودم، حتی گاه از سینه ام خون می آمد . سل مرض خطرناک آن دوران بود. بیماری من احتمال سل داشت، دکتر و دارو افاقه نمی کرد . 

یک روز تمام ذخیره های خود را که از کار برایم باقی مانده بود، ( حقوق روزی یک ریال می شد. نیمی از آن را خرج و نیم دیگر را ذخیره می کردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رویا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه را زیارت کردم ، و به ایشان التجا بردم. دست مبارک را بر سینه ام کشید، و فرمود: این مریضی چیزی نیست، مهم مرضهای اخلاقی آدم است، واشاره به قلب می فرمود .سینه بهبود یافت. بعد که به خدمت آیت الله میر سید علی حائری رسیده و جریان را بازگو کردم ،خیلی تشویق فرمود، و اضافه کرد ؛ امّا مواظب باش که ناپرهیزی نکنی.                                                                          

جریان سربازی پیش میاید، و به همین جهت شناسنامه را تغییر می دهند، و کریم به عبدالکریم و صفاکیش به حق شناس تبدیل می شود، سن هم ده ،دوازده سال یا حتی بیشتر اضافه گردید لذا تولد ایشان در شناسنامه 1285 شمسی میباشد ، و بدین ترتیب مسئله سربازی به عنایت حل شد.                                                                            

 آیت الله حق شناس با نهایت علاقه وعشق به درس ادامه میدادند ، و چنان که گفتیم در کنار درس کار نیز می کردند. معالم را نزد آیت الله شاه آبادی تعلیم می گیرند .یک هم درس باهوش به نام شیخ حسن قهرمانی داشتند که آنقدر با استعداد بود که مرحوم شاه آبادی می فرمود : خود من با شما مباحثه می کنم .از همان دورانی که شرح لمعه می خواندند، یک هم بحث و درس دیگر با استعداد و خوب پیدا می کنند به نام میرزا ابوالقاسم گرجی، که بعد ها به دلایلی به دانشگاه رفتند، و با نام دکتر ابوالقاسم گرجی استاد ممتاز دانشگاه بودند. ما ذکر خیر این دو هم درس مکرر از زبان آقای حق شناس شنیده شده بود . نامی از استاد لمعه ،و قوانین ایشان نمی دانیم، وتنها از ایشان شنیده بودیم، بخشی از لمعه را نزد آیت الله حاج میرزا عبد العلی تهرانی(ره) خوانده اند ؛ امّا در سطوح عالیه رسائل و مکاسب و کفایه ایشان یک استاد بزرگ داشته اند که نام او را نمی دانیم، و یک استاد دیگر ، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی(ره) که دانشمند وارسته و بزرگی بود ، و شاگردی آخوند ملا کاظم خراسانی(ره) را افتخار داشت. در همین دوران به محضر آیت الله شاه آبادی(ره) مشرف می شوند که تا پایان عمر از ایشان به تجلیل فراوان نام می بردند.منظومه حکمت که همراه با عرفان تدریس می فرمود ، و بخشی از کفایه را از درس آن عالم بزرگ می آموزند. وقتی تدریس منظومه به محضر آیت الله شاه آبادی پیشنهاد شده بود ایشان فرموده بود: من وقت ندارم ؛ لذا قرار شد در ضمن راه درس برقرار گردد. 

 من دیده بودم که ایشان مقایسه می فرمود درس کفایه آیت الله تنکابنی و آیت الله شاه آبادی را ، و درس آیت الله شاه آبادی را ترجیح می داد .

 در همین دوران به درس یک استاد بزرگ دیگر نایل می شوند ، آیت الله شیخ ابراهیم امامزاده زیدی (ره) که مردی عارف واخلاقی بود، و محضر درس آخوند ملا حسینقلی همدانی(ره) استاد درجه اول اخلاقی نجف را درک کرده و به کمال رسیده بود

می فرمودند: من برای آینده تحصیل به حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف متوسل شدم ، در خواب ایشان را زیارت کردم. آن حضرت در همان عالم رویا کمر مرا گرفتند ، و در نجف به زمین گذاشتند؛ اما از بس هوا گرم بود ، عرض کردم سوختم ،سوختم. باز کمر مرا گرفتند، در وسط مدرسه دارالشفا قم به زمین نهادند. آنجا را موافق یافتم. بعد ها وقتی به قم رفته بودند ، در مدرسه دارالشفا که متصل به مدرسه فیضیه است حجره پیدا کرده بودند. متصدی حجرات مرحوم شهید صدوقی بود کلید همان حجره ای را به من داد که در عالم خواب به من داده شده بود. 

 می فرمودند: یکسال همراه کسی در حجره بودم که او از بیداری قبل از اذان صبح امتناع داشت، و به من اجازه نداد ساعت را قبل از اذان کوک کنم چاره ای نداشتم، آزار هم حجره جائز نبود.تمام آن یکسال، نماز شبم را در طول روز قضا خواندم. در نتیجه این صبر، سال آینده خداوند توفیق عنایت فرمود ، با امام رضوان الله علیه هم حجره شدم که این یک فوز بود 

آنروز حوزه علمیه قم در سال های بعد از وفات بنیانگزار خویش آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله علیه به سر می برد .زعمای حوزه عبارت بودند از آیت الله حجّت(ره)، آیت الله سید محمد تقی خوانساری(ره) و آیت الله سید صدرالدین صدر(ره)، و چون هیچ کدام مرجعیت عام نداشتند، با کمک یکدیگر حوزه را اداره می کردند .  آنها مردان بزرگی بودند ، بسیار بی هوا و تارک حشمت و جاه ، و از نظر دانش بلند مرتبه، آیت الله حق شناس به درس فقه آیت الله حجت(ره) می روند که تمام این دوره درس را نوشته اند، و این تقریرات جزء نوشته های ایشان باقی است . در درس اصول هم به محضر آیت الله خوانساری(ره) حاضر میشوند، و یک دوره تقریرات این درس هم هنوز باقی مانده است.

من خودم از ایشان شنیدم که به درس خارج مکاسب آیت الله خوانساری نیز حضور یافته اند. در اوان ورود به قم، به محضر امام خمینی (رضوان الله علیه ) می رسند، و از ایشان اجازه ی ورود به درس فلسفه شان را می خواهند . می گفتند : همینطور که حرکت میکردیم ، امام یک آجر از روی زمین برداشت، و فرمود: ماهیت این چیست؟ من عرض کردم: ماهیت این آجریت است. بعد از چند سوال دیگر فرمود : پیش چه کسی درس خوانده ای ؟ من عرض کردم : آیت الله شاه آبادی فرمود: اگر می دانستم تو شاگرد آقای شاه آبادی هستی، امتحانت نمی کردم

 در این سال هنوز آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله علیه در بروجرد به سر می بردند، و به قم نیامده بودند .البته فضلای قم ، ایشان را می شناختند، و قدر و ارزش علمی ایشان را می دانستند .لذا گروهی از این فضلا تابستان ها به بروجرد می رفتند تا از محضر ایشان استفاده کنند. آیت الله حق شناس و نیز استاد شهید مطهری از این گروه بودند . در سال 1323 شمسی آیت الله العظمی بروجردی(ره) به در خواست و اصرار مکرّر علماء بزرگ و فضلای قم، بعد از سفر برای معالجه در تهران ، به قم وارد شده و برای زعامت حوزه و عهده داری مرجعیت  در آن شهر می مانند. 

 حاج آقای حق شناس می فرمودند: من شب خواب دیدم که همه علمای بزرگ در صحن اتابکی حضرت معصومه سلام الله علیها جمع هستند. تمام اطراف این صحن دور تا دور ، از علماء پر بود. آقای بروجردی از یکی از در های صحن وارد شدند همه علماء به احترام ایشان قیام کردند ، و ایشان از ابتدای در ورودی به تعارف و احترام به علمای حاضر پرداختند، و من دیدم ایشان کوله پشتی  باربران را بر دوش دارند ، و همینطور که در برابر آقایان علما که در آنجا حاضرند ، احترام و کرنش می کنند ، کوله پشتی بالا و پایین می رود . فردا به محضر ایشان رفتم ، و خواب را عرضه داشتم ، فرمود: این بار شریعت است که به دوش من نهاده شده است . امیدوارم آن را به سلامت به دست صاحبش برسان

 ایشان به تمام آرزوی خودش رسیده بود ، و در وجود آیت الله بروجردی(ره) استادی را یافته بود، که جامع همه چیز بود ، و هم میتوانست تشنگی های معنوی ایشان را سیراب کند ، و هم نیاز های علمی او را برآورد. حضور آیت الله بروجردی در قم حوزه ای نوین بنیاد نهاد. علم و دانش نضج تازه یافت، و تحقیق در رجال و حدیث و درس تفسیر و فلسفه ، همراه با عشق و شور به درس خواندن در این حوزه تازه پا به راه افتاد. آیت الله حق شناس تمام درس های فقه و اصول استاد خویش آیت الله بروجردی را نوشته و امروز این تقریرات در شمار میراث علمی ایشان باقی است.

ایشان آنقدر درس می خواند و مطالعه می کرد که طبق فرموده ی خودشان بارها گرفتار خونریزی بینی شده اند، و در نهایت در امتحانات دروس آیت الله بروجردی(ره) به شاگرد اولی می رسند. ثمره  زحمات ایشان اجتهادِ مطلق در علوم دینی بودکه مرتبتی بسیار بلند است، ایشان از پنج تن از بزرگان اساتید حوزه اجازه  اجتهاد دریافت نمودندکه از آن جمله می توان به اجازه آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالنبی عراقی(ره) ،آیت الله حاج سید احمد زنجانی(ره) اشاره نمود . ایشان دردهه ی چهل سفری چند ماهه به عتبات عالیات داشتند. دراین سفرمرحوم آیت الله خویی به دیدن  ایشان می آیند. محل ملاقات منزل اخوان مرعشی بودکه از دوستان ایشان و فضلای نا مدار نجف بودند،  از قبل قرار بحثی نهاده شده بود . دوشب هرشب حدود سه ربع ساعت بحث بر سر طهارت یا نجاست اهل کتاب به میان آمد. یکی از دوستان ایشان که در این سفر همراه بود نقل میکرد همین که آیت الله خویی بر زمین نشستند ، به تعارفات مرسوم پرداختند ؛ اما هنوز سخن ایشان تمام نشده بود که آیت الله حق شناس بحث را شروع کرد ، و چنان به جد بحث میکرد که آیت الله خویی سراپا گوش شده بود. بحث که تمام شد ،تازه مجلس دوستانه شد و تعارفات به راه افتاد ، و بعد آیت الله خویی فرموده بودند: در اجتهاد ایشان تردیدی نیست.

منبع :hagshenas.ir/
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۵
مهدی رضایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی